مقدمه: از جمله نویسندگان ایرانی که در سالهای اخیر مورد توجه جامعه کتابخوان ترکیه قرار گرفته است غلامحسین ساعدی است. آثار مختلف او در سالهای اخیر از سوی انتشاراتیهای شناخته شده ترکیه منتشر شده است و با گذر زمان این نویسنده معاصر ایرانی و چهره سرشناس ادبیات منثور فارسی مدرن مورد اقبل مخاطبان ترک قرار گرفته است. در ادامه ترجمه یک معرفینامه برای ساعدی که به قلم محمدعاکف کوچ، نویسنده و مترجم شناخته شده ترک که در یکی از سایتهای فرهنگی ترکیه منتشر شده است ارائه میشود.
...
ادبیات مدرن ایران در قرن بیستم، که گذار میان سنت و مدرنیته را نمایندگی میکرد، نویسندگان و روشنفکران برجسته بسیاری را پرورش داد. بهویژه در حوزه نثر (رمان، داستان و نمایشنامه)، نویسندگانی چون صادق هدایت، بزرگ علوی، سیمین دانشور، جلال آلاحمد، ابراهیم گلستان، صمد بهرنگی و صادق چوبک، نه تنها در حوزه ادبی بلکه در عرصه فرهنگی نیز تاثیرگذار بودند و شهرت جهانی یافتند. این نویسندگان برجسته دوران جنگ سرد، همراه با شاعرانی چون احمد شاملو، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری، در جامعه کتابخوان ترکیه نیز مخاطبان فراوانی پیدا کردند.
از جمله نویسندگان برجسته این دوران، غلامحسین ساعدی، رماننویس، داستاننویس و نمایشنامهنویس سوسیالیست اهل تبریز بود. مورخان ادبی ایران از او بهعنوان «اولین چهره بزرگ دهه ۱۹۶۰» یاد کردهاند. وی در سال ۱۹۳۶ در خانوادهای فقیر از طبقه کارمند، در مرکز تاریخی آذربایجان ایران، تبریز، چشم به جهان گشود. در دوران کودکیاش که همزمان با جنگ جهانی دوم بود، شاهد اشغال ایران توسط اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیا در سال ۱۹۴۱ بود. او تا سال ۱۹۴۶، که شوروی ناچار به عقبنشینی از ایران شد، در تبریزی زندگی میکرد که یکی از دو «جمهوری خلق» تأسیسشده توسط شوروی (دیگری در مهاباد) در آن برقرار شده بود. بهنظر میرسد که ساعدی در همین دوران کودکی با اندیشههای سوسیالیستی آشنا شد. در همان سنین پایین به سازمان جوانان حزب دموکرات آذربایجان پیوست و پس از پایان تجربه تحتالحمایه شوروی، مسیر سیاسیاش همچنان در این جهت ادامه یافت. نویسندهای که در کودکی بیش از همه بر او تأثیر گذاشت، آنتون چخوف، داستاننویس و نمایشنامهنویس بزرگ روس بود؛ ساعدی بعدها گفته بود که داستانهای چخوف باعث شد «چشمانش ناگهان باز شود». در دوران کودتای ۱۹۵۳ علیه مصدق و عملیات آژاکس که همزمان با رشد جریانهای ضدآمریکایی در ایران بود، ساعدی و برادرش بهدلیل همکاری با مجلات سوسیالیستی بازداشت و زندانی شدند. او اگرچه همسو با حزب توده وابسته به شوروی بود، اما همواره استقلال و موضع انتقادیاش را حفظ کرد.
جایگاه ساعدی در جنبش سوسیالیستی تنها به تعلق فکری محدود نبود. در دهه ۱۹۶۰، در کنار چهرههایی چون بیژن جزنی و عباس سرخی که سازمان چریکی فداییان خلق را در مدل مبارزه چریکی روستایی بنیان گذاشتند، ساعدی نیز در میان اعضا و هواداران تبریزی این جریان جای داشت. او همراه با نویسندگانی چون صمد بهرنگی، بهروز و اشرف دهقانی و کاظم سعادتی از چهرههای شاخص این حلقه محسوب میشد.
جایگاه ساعدی در ادبیات مدرن ایران
ساعدی از اوایل دهه ۱۹۵۰ که شروع به نوشتن داستان کرد، بهعنوان صدایی متفاوت در نثر مدرن ایران مطرح شد. او در این دوران به تهران رفت، هم در یک کلینیک روانپزشکی به درمان بیماران پرداخت و هم با محافل روشنفکری کشور ارتباطی نزدیک برقرار کرد. داستانهایی که با تخلص «گوهر مراد» مینوشت، به او اجازه داد تا صدای خود را به طیف وسیعی از مخاطبان برساند. پس از کودتای ۱۹۵۳ و تحکیم قدرت شاه، در دهه ۱۹۶۰، با افزایش سانسور و فضای خفقان، ساعدی همراه با نویسندگان و شاعران برجسته، اتحادیه نویسندگان ایران را در سال ۱۹۶۸ تأسیس کرد؛ تجربهای مشابه با روندهایی که در کشورهای بلوک شرق و شوروی نیز وجود داشت.
مورخان ادبی ایران، ساعدی را یکی از نقاط عطف در نثر مدرن ایران میدانند. حسن میرعابدینی در اثر ارزشمند خود با عنوان صد سال داستاننویسی ایران که به ترکی نیز ترجمه شده است، از او بهعنوان «پیشگام ادبیات روستایی» و «اولین نویسنده بزرگ دهه ۱۹۶۰» یاد میکند. حمید عبداللهیان نیز در کتاب بر بال سیمرغ: ادبیات مدرن ایران که توسط نویسنده این سطور به ترکی ترجمه شده، ساعدی را «پیشگام نسل سوم داستاننویسان و رماننویسان» معرفی میکند. نوشتهها، مبارزه، نمایشنامهها و داستانهایش تأثیر ماندگاری بر نسلهای بعدی گذاشت.
دنیای داستانی ساعدی تصویری غمانگیز از فقر، خرافه، جنون و ترس از مرگ ارائه میدهد. دهقانان جداشده از زمین، روشنفکران مردد، ترسو و بیهدف، و ولگردان و گدایان حاشیهنشین جامعه، همه در دنیایی پریشان و ترسناک با زبانی زنده و باورپذیر در آثار او جا دارند. همانطور که میرعابدینی نیز اشاره کرده است، ساعدی برخلاف نویسندگان سطحینگر جامعهگرا، از «ادبیات فقر» پرهیز کرده و تلاش میکند نقش فقر فرهنگی را در فروپاشی اجتماعی و تغییر انسانها بهتصویر بکشد. بیشتر داستانهای او ریشههای بومی دارند و بخش عمدهای نیز بر محور آذربایجان ایران، زادگاه خودش، میچرخند.
از نظر سبک و فرم، داستانهای ساعدی ساختاری دقیق و پیوسته دارند که خواننده را از طریق تخیل و فضاسازی بهدنبال خود میکشانند. اما سبک نگارش او کاملاً واقعگرا نیست؛ بهگفته حمید عبداللهیان، یکسو به سوررئالیسم و سوی دیگر به رئالیسم جادویی گرایش دارد. احمد شاملو، از بزرگترین شاعران مدرن ایران، ساعدی را پیشگام استفاده از سبک رئالیسم جادویی، در کنار خورخه لوئیس بورخس و گابریل گارسیا مارکز میداند.
کلاسیک مدرن: «عزاداران بیل»
در میان آثار ساعدی، عزاداران بیل که نخستینبار در سال ۱۹۶۴ منتشر شد، مهمترین اثر او بهشمار میرود. این کتاب شامل هشت داستان بههم پیوسته است که در آنها ساعدی با مهارت، لحن واقعگرا و سبک رئالیسم جادویی را در هم میآمیزد. همه داستانها در روستای خیالی «بیل» در آذربایجان میگذرد. در هر داستان، یک شخصیت متفاوت در مرکز قرار دارد و ساعدی با ترسیم دقیق همه شخصیتهای اصلی، تصویری جامع از روستا ارائه میدهد. شاملو با اشاره به شباهتهای بین روستای بیل ساعدی و روستای خیالی مارکز، او را «مارکزِ پیش از مارکز برای ایرانیان» خوانده است.
نام کتاب نیز قابلتأمل است؛ تداعیکننده فرهنگ عزاداری شیعی، این روستای دورافتاده که آیینهای شیعی در آن پررنگاند، رنجهای روزمره زندگی را در قالب «عزا و ماتم» بازنمایی میکند. در همه داستانها، مضمون مرگ و عزا حضوری مستمر دارد. در داستان چهارم که شاخصترین داستان مجموعه نیز هست، «مشهدی حسن»، یک دهقان فقیر، مرگ گاوش را نمیپذیرد و در هذیان خود به مرزهای جنون پناه میبرد؛ این داستان با بیانی حماسی ترس و هراس او را بازگو میکند. فیلم معروف گاو (۱۹۶۹) ساخته داریوش مهرجویی، دقیقاً برگرفته از همین داستان بود و بهعنوان نقطه آغاز موج نوی سینمای ایران شناخته میشود. سایر داستانهای ساعدی همچون آرامش در حضور دیگران و زیرزمین نیز توسط کارگردانانی چون ناصر تقوایی و مهرجویی به فیلم درآمدهاند.
هرچند ساعدی در داستان کوتاه و نوولا آثار برجستهای خلق کرد، اما نمایشنامههایش نیز بهویژه موفقیتآمیز بودند. آثاری چون چوب بهدستهای ورزیل، بهترین بابای دنیا، وای بر مغلوب، پرواربندان همگی از ارکان تئاتر مدرن ایران بهشمار میروند.
بازتاب مشروطه در پیرامون: «توپ»
رمان توپ بازتابی از تأثیرات انقلاب مشروطه ایران (۱۹۰۶–۱۹۱۱) بر روستاهای شمالغربی ایران، بهویژه آذربایجان است. مشروطه، که همزمان با تحولات مشابه در عثمانی بود، جامعه و سیاست ایران را دستخوش دگرگونی کرد، اما با مداخله نظامی روسها سرکوب شد. در رمان توپ، دولت که از اتحاد ایلات کوچنشین با مشروطهخواهان هراس دارد، میکوشد روستاها را تخلیه کرده و کوچنشینان را در آنها اسکان دهد. در این مسیر با «رحیمخان» رهبر شاهسونها وارد مذاکره میشود و برای تضمین فرآیند، از روسها درخواست میکند تا ژنرال «دیلماچف» را همراه با یک توپ صحرایی به منطقه بفرستند. اما رحیمخان این اقدام را توهینآمیز میداند و حاضر به دیدار با دیلماچف نمیشود.
شخصیت اصلی رمان، «میرهاشم»، فردی است که گوسفندهایی در میان کوچنشینان دارد و گاه تلاش میکند قبایل را اداره کند و گاه با گمراهکردن نظامیان، منافع شخصیاش را حفظ کند. در نهایت، دشمن همه میشود و گرچه از دست دیلماچف و قزاقها میگریزد، قبایل در صدد تنبیه او هستند. پایان رمان بسیار سینمایی و پرشکوه است: مردم جمع میشوند، میرهاشم را میآورند؛ او همانند مسیح، صلیب خویش را بر دوش میکشد. کیسهای حاوی گلوله توپ به پشتش میبندند و او را به بالای تپه میرانند. بدون اینکه به جمعیت نگاهی کند، بالا میرود، سپس او را به دهانه توپ میبندند و آن را شلیک میکنند: مرگ شنیع برای انسانی مطرود، طماع و منفور.
پیشگام تئاتر مدرن ایران: «سمیرچیها»
همانطور که گفته شد، نمایشنامههای ساعدی نیز موفقیت زیادی کسب کردند. نمایشنامههایی مانند چوب بهدستهای ورزیل، بهترین بابای دنیا، وای بر مغلوب، پرواربندان و ریشههای دربدری از آثار کلیدی تئاتر مدرن ایران محسوب میشوند. برخی از این آثار با کوشش «آیدین سردارنیا»، فعال فرهنگی تبریزی و فارغالتحصیل تئاتر از دانشگاه آنکارا، به ترکی ترجمه و توسط تئاتر دولتی جمهوری ترکیه به روی صحنه رفته است.
یکی از این آثار پرواربندان نام دارد که نخستینبار در سال ۱۹۶۹ در ایران منتشر شد. این نمایشنامه که توسط کارگردانان بزرگی چون محمدعلی جعفری و حسین ایلبیگی پیش از انقلاب و پساز آن اجرا شد، از مهمترین آثار سیاسی ساعدی است که بازتاب اندیشه سوسیالیستی اوست. شکنجه روانی و جسمی، اعترافات اجباری و شستوشوی مغزی که علیه زندانیان سیاسی بهکار میرفت، از طریق این نمایشنامه به مخاطب منتقل میشود. همچنین، نمایشنامه بهروشنی رفتار دیکتاتوریها و رژیمهای اقتدارگرا با طبقه روشنفکر را تصویر میکند، جایی که آنان را از دغدغههای مردم جدا کرده و صرفاً به دنبال نیازهای اولیهشان سوق میدهند.
حذف، تبعید و مرگ ساعدی در غربت
اگرچه انقلاب ۱۹۷۹ با مشارکت همه اقشار اجتماعی صورت گرفت، اما ساعدی که در زمان شاه بهدلیل فعالیتهایش در جنبش سوسیالیستی زندانی و شکنجه شده بود، در جمهوری اسلامی نیز آرام نیافت. مدتی به زندگی مخفی روی آورد و سرانجام در سال ۱۹۸۱، ایران را ترک کرده و به پاریس مهاجرت کرد. در طول پنج سال تبعید نیز به خلق اثر ادامه داد. در نوامبر ۱۹۸۵، در ۵۰سالگی در پاریس درگذشت. آرامگاه او در قبرستان معروف «پرلاشز» پاریس، کنار صادق هدایت، نویسنده سرشناس ایرانی واقع است.
منبع:
https://www.yeniarayis.com/yazi/modern-iran-nesrinin-sosyalist-turk-oncusu-gulam-huseyin-saedi-11385
نظر شما